مادر...سلام نامه ای را که بر روی گلبرگ هایی از دلتنگی نوشتم در سکوتی زیبا آب برد... من خدا را نقاشی کردم مادر...خدا به شکل بوسه های تو بر پیشانی من بود... مادر، من از آن آخرین بدرقه ات تا پشت دیوار بیکسی نوشتم و بغض کردم... مادر..در اینسوی بیخوابی...من هر شب پر نورترین ستاره را تو میبینم... شنیده مادر عزیزم...ادامه مطلب